شعر شماره 112 // نوش

چنین سزا نبود دل قمری ارنوشم  //
که این مصاحبه تا صبحدم ببرد هوشم  //

که دل ساده از جان سرو قامتی دارد //
که کس را وقوف نیست جان را چگونه می نوشم

تو را همچو چشمه که جانی سزاوارم
نه آن طریق که با نیش زنی دوشم

مهمینا رسید جان به لب و نرسید وصال
مکن هر آنچه توانی که نیست در تنعم دل هوشم

وفا و دوام بجوی از دل جان پرور
از آن که ندارد رهی به سر  که از دل آن نوشم

مکن هر آنچه توانی که خویش بر خویش
که دل ندارد از آن واهمه  بر نوش  که جان نوشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس بگیرید!

5041721059320375

درصورت تمایل برای حمایت و استفاده کاری و قانونی از اشعار، لطفا بعد از هماهنگی با شاعر (Elahemouten@) خرید کنید.

سفارش شعر

برای سفارش انواع شعر به صورت اختصاصی و همکاری لطفا فرم زیر را پر کنید!