شعر شماره 194// تصنیف ترانه // برکه

دلی رودی خروشی جان نیوشی  //
کنار  برکه ای  و  ماه  رویی  //

من و یار و  حدیث  شب و برکه  //
که این  احساس ما  خود بهشته  //

عجب  مهتابیه  تابیده  برکه  //
که ماهی میپره  هوشش  ز قصه

که این  دوری ز روی  ماه و برکه
دلش را برده  سوی  آب و چشمه

ز رویا دل سپرده  جون به یغما
عجب جونی که داده برکه از ماه

که این برکه  عجب دل  جونی داره
نمی میره که راهی چاره داره

ز رویا  می سپاره  دل به دریا
کزین رویا  دلی  رودخونه  داره

دلی داره  مثال  ماه و ماهی
در این برکه دلی شاه ماهی داره

چه شد قصه ی ماه و ماهی ما
رسید برکه به ماه و ماهی ما

که اون نام قشنگ قصه ما
چه شد آخر لبان تشنه ما

رسید برگه به مهتابش ز تابش
بنام عشق خواندش نام رامش

ز آن مهتاب جان دل  آشنا شد
ز نام جان دلش را مبتلا شد

بخوان بر ما حدیث برکه و ماه
که جان یابیم در حسرت ز آن ماه

ز جان آگه شویم جان  را بخوانیم
کلام سبز جان برکه از ماه

رسد روزی که ماهی راز برکه
بگوید بر سر  بازار  برکه

که برکه دارد او عشقی ز برکه
که برکه ماه و ماهی هم که برکه

 

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس بگیرید!

5041721059320375

درصورت تمایل برای حمایت و استفاده کاری و قانونی از اشعار، لطفا بعد از هماهنگی با شاعر (Elahemouten@) خرید کنید.

سفارش شعر

برای سفارش انواع شعر به صورت اختصاصی و همکاری لطفا فرم زیر را پر کنید!