قدر دانی آن چه باشد آن ز چیست //
قدر خود دانستن از آن راه چیست //
قدر دل قدر وجودت آن ز چیست //
قدر آن دست هنرمندی که ریخت
قدر دل را تو ز جانش آن بزیست
آن سراسر بخشش جانی که ریخت
آن نمایان راه دل جانت بریخت
جان به دل جانش به جانت آن بریخت
آن ربیع دل نه آن دل را که نیست
آن که یغما دل سپرده جان بزیست
آن که نامی اش دلارام آن زچیست
آن به دل آمد به تو آن نام چیست
نام او آن جان دل آن جان چیست
او ز جانش بر دل آمد بر تو زیست
قدر دل یعنی شفای منزلت
آن به پیدا کردن است آن معرفت
معرفت از دل بدانی آن ز چیست
آن شناخت خود درآن هستی که زیست