ای که این فاصله را بیشه خود میداری //
فرصتت باد که ویرانه بنا میداری //
آنکه جانانه شد آن به که بماند آزاد //
در نهان خانه دل عیش ز جان میداری
در وصال گل و مل دل به چه آید نگران
که ز جان راه و نشان میداری
فرصتت باد به مجنونی دل بهر وصال
زانکه جان را بشناسی ره دلبستگی اش میداری
این فراق آخر سر دل برساند به وصال
زان شناسی به حقیقت چه از آن میداری
در فراق و ره خود جان به حقیقت یابی
این به از آنچه بر آن آب روان میداری
بر تو بادا دل خوش رامش کل
کین عیان راه به از آنکه روا میداری
عاقبت جان بدهد آگهی از سر جهان
می دهد وام حقیقت به همان جان که دعا میداری