برای خواندن شعرهای بیشتر اینجا کلیک کنید
آینده زمین آیا چرخه تکرار می شود؟
امین است یمین است یمین //
امین باش امین باش که زین //
امانت بداد دست تو آن به خوی //
بگفتا بنوش در زمین خوش یمین
نه آنکه شوی جمله ظلم و نفاق
بخوانی خودت را چنین در یمین
مزن تیشه بر ریشه ای ناسپاس
که گیرد تنت آه او این کمین
مزن تیشه بر ریش خود قدر بدان
نبینی مثال دگر چون زمین
قضا شد به ما راه دل راه جان
که ما جان بیابیم آن در زمین
نه آنکه به خودخواهی اندر یمین
بخوانی به تخریب زین این چه کین
بکردی خراب پایه زیستن
به نابودی بر خود شدی اینچنین
بکرد بر تو دنیا به کام
نکردی تشکر که کردی به خین
برآید ز تو از خزان و حزین
که کردی ز دنیا خراب نعل و زین
تو مهمان او بودی در خانه اش
نگشتی ز پیمان وفا بر یمین
امانت ببردی و خوردی چنان
ولیکن نکردی رعایت بهین
به تخریب و نابودی اش پشتکار
بتاختی به خودخواهی از بهر کین
نبردی به فهم آنکه این خانه است
نیابی چو مثلش ز خاک و زمین
چنین شد که این کشتی و سرنشین
بشد جنگ انس و زمین در کمین
دگر او نخواهد بمانی به آن
نخواهد که مهمان شده کین به زین
برآمد که سازد زمینش به آن
که آن تعبیه شد به آن در زمین
بسازد ز نو بر زمین آن رمین
که تا به شود آن رمین یمین
نشد راه یابی چنین
ز ویروس و بیماری آن درس زین
نکردی ترحم به خود روی زین
ز تو آید این جبر را کان حزین
بدینسان شود پر ز آب این از آن
که یابد مجال تنفس یمین
ز دریا و کشتی نوح جدید
برآمد چنان تا که سازد زمین
برآمد ز باران و ابر حجیم
که آن عصر یخ آمد از آن به زین
نیابی مجال خرد ای حزین
که کندی خودت گور خود در زمین
ازیرو بکوش آن به تعویق از او
که تا مهلتی یابی اندر یمین
نمانی به گل لای گل کان گلاب
که این ره چه حال است که آن را ببین
که این بر تکبر نشاید علوم
چنان و چنین می زند بر زمین
که دانی شناسی که چیست
که خالق یکی و زمین را یکی ست