شعر شماره 185 // راز ماه / دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

این جهان دام است دنیا  آن کده  //
زآنکه ما غواص و جان را می کده  //

این جهان فعل است و جانها آن ندا  //
زآن به بیداری دل  آن  ناخودا

این جهان فعل است بر ما آن ندا
زان به ما آگاهی از آن چشمه راه

دل ز جان و  راه جان  و  تکیه گاه
تکیه کن بر جان که راند آن دغا

تکیه کن بر  رحمت و  الطاف  وی
تکیه کن تا  راه دل  یابی به  وی

زان به ما بیداری است  از آن سرشت
زان که او بیداری است  آن سرنوشت

ما ز خود  غافل شدیم  در  بند راه
او به پیمان شد بر این   آن چاره را

ما همان  آزاده ی  در پند راه
زان که  آزاده  زداید  بند راه

دام سخت است مگر راه شود
لطف و الطاف خدا راه شود

تکیه کن بر  آن  اعوذ و  اصل و کل
تکیه کن بر آن که او  اصل است و کل

تکیه کن بر حامی ات  بر ناجی ات
تکیه کن چون راه  سخت است او کافی است

تکیه کن  از بیم راه  سخت جنگ
این نبرد است  فن او  از راه  رنگ

تکیه کن  آن  جان  و دل  بسپار او
زان  به نام نامی اش  بسپار  او

آن به نام حق  مشو  پیکار حق
زانکه این  آهنگ نرم  ظاهر به حق

ابن ملجم هم به نام نام حق
زان شکافت  فرق علی  در راه حق

او ندانست کین  پیکار است  سترد
می نماید رخ به تو  وقتی که سرد

او ندانست کین  فریب است و نهیب
ما بدانیم کین  فریب است و نهیب

درس بسیار است  در این یک کتاب
این کتاب زندگی  درس است و تاب

کین  بسی  دارد  پیام  مستدام
بر تو بادا  آگهی  از این  شتام

زندگی دارد برایت یک پیام
اتحاد است  اتحاد این  کتام

کوکب ما را کدامین می سرود
کین چنین دامی نخواهد جان سرود

ما ز دریا  ساحلیم  آن دام  چیست
ما ز خود  آگاه و  آن بی گاه  چیست

زندگی در این  میانه  راز ماه
تا ز آگاهی  شناسیم  راز ماه

زندگی در این میانه  جان ما
جان ما  آگاهی است  زان جان ما

بر تو  بادا  آن شفای  منزلت
آن به پی بردن  به آن  راه  الست

ما ز جان آگاه و  در راه خدا  استاده ایم
ما ز جان آگاه و  جان را بهر او  آماده ایم

بر تو  بادا  آن نگاه  مسئلت
مسئلت یابی  ز راه  معرفت

آن شناخت خود ز آن دامی که هست
از درون خود برآمد دام  سخت

ما ز خود غافل شدیم در راه پست
ما بدانستیم این دنیا چه هست

ما ز خود  آگاه  راه استاده ایم
نی خزان  زان ما  ز جان  استاده ایم

بر تو بادا  آن  به  پیوند الست
آن ز راهی که تو آن بگزیده ای در راه هست

ما  همان کاری بخواهیم کرد بر جان  انتخاب
که همین امروز کردیم  انتخاب

انتخاب راه خود در آن الست
که بخوانی  خود به آن  یا  آن که هست

انتخابت  آنِ  ماست  یا    آنِ  خود
آن خدایت هست  یا  خود را  ز خود

انتخاب اصلحت  یار است و بس
انتخاب ما  همان ما  هست  که رست

جان  بداده  از وطن  از جان خود
تا بیابی  آنِ خود  نه  آنکه خود

بر تو  بادا  دید باز و  راز  ماه
تا نگردی  زین  دغا  آواز چاه

بر تو  بادا  اتحاد روز مست
آن که آگاه است آن حالش به رست

بر تو بادا  اتحاد آن الست
آن که آگاه است آن راهش الست

بر تو بادا  آگهی از راه مست
تا بیابی  جان خود  در آن الست

بر تو بادا  جان شناسی از نخست
تا شناسی راه جان را  زان درست