قبله /
خوشا دل در صفای راه مسجد //
خوشا آنکس که بیند راز مسجد //
برای شنیدن خلاصه ای از شعر به صورت آواز به پایین صفحه بروید و با ما همراه باشید
برای دستیابی به تصنیف های بیشتر اینجا کلیک کنید
قبله دل است
خوشا دل در صفای راه مسجد
خوشا آنکس که بیند راز مسجد
به دل باشد قراری تا به غایت
به نامش می شود دل را کفایت
که این دنیا فریبی بی نهایت
نیارد غم به دل کامی قناعت
جهان گوهر ولی بی اعتبار است
که دل موقوف عشق پایدار است
ز جان یک جرعه از عشق بنوشیم
که مسجد را به دل معنا بجوییم
که آن مسجد همان دلکده ماست
بدان جانم که قبله در دل ماست
به مسجد می روی بهر تظاهر
که مسجد را دل است قبله همین جاست
برای دستیابی به صفحه شاعر اینجا کلیک کنید
که آوازی که جان رازی که آغاز
که بر دل جان بداری جان دل راز
ز جانش زندگی را کرده ایم طی
ز نامش زندگی را برده ایم می
ز می بیدار گشتیم ما ز دوران
ز جانش جان بخواندیم بر هزاران
که تا آگه شود از زندگانی
بدان آسان شود آن زندگانی
که گر سختی سرایی سخت آید
که از سختی جهانت سخت شاید
در این دنیا که کس کس را نداند
بدانی راه دل اینجا چه آید
برو بر سوی کوی لایزالی
که آن اینجاست گر دل را شناسی
مشو غره که دنیا رنگ و دام است
مشو غافل که دنیا را سراب است
ز مسجد می گریزی از دل خود
شناس اول که مسجد را کدام است
که دل آینه ی عشق الهی ست
که گر آن را شناسیم خود ثنایی ست
بگو قبله بگو دل یا که مسجد
بخوان بر دل ز نامش نام مسجد
که این دنیا به دام است و فریب است
به رنگ سر مشو دامش نهیب است
گذاری کوته است از چرخ دوران
گذر کن ساده از دورش ز دوران
که گر انسان شناسد راه دل را
نماند زین دغا کامش ز جان است
مشو غافل ز دام رنگ و بازی
که دل راهی ست تا قبله بیابی
که مسجد را به دل معنا بجوییم
که قبله در درون است نه حصاری
برای دسترسی به اشعار بیشتر در دسته بندی های مختلف بیشتر اینجا کلیک کنید
کانال تلگرام https://t.me/shearhayemann
خلاصه شعر مناسب آواز
خوشا دل در صفای راه مسجد
خوشا آنکس که بیند راز مسجد
به دل باشد قراری تا به غایت
به نامش می شود دل را کفایت
که این دنیا فریبی بی نهایت
نیارد غم به دل کامی قناعت
ز جان یک جرعه از عشق بنوشیم
که مسجد را به دل معنا بجوییم
که آن مسجد همان دلکده ماست
بدان جانم که قبله در دل ماست
ز می بیدار گشتیم ما ز دوران
ز جانش جان بخواندیم بر هزاران
که تا آگه شود از زندگانی
بدان آسان شود آن زندگانی
مشو غافل ز دام رنگ و بازی
که دل راهی ست تا قبله بیابی
که مسجد را به دل معنا بجوییم
که قبله در درون است نه حصاری