این شعر هدایت به جستجو و شناخت راه های رسیدن آسان به درک خود و حقیقت جهان هستی را دارد بهره بردن از نعمت و رحمت های الهی برای اتصال به او و درک آسان حقیقت جان کاربرد دارد
برای دسترسی به وب سایت شاعر اینجا کلیک کنید
سایه بان
سایه شو سایه ای از جنس او
سایه شو سایه ای از جنس نور
سایه ای بر خود فکن نوری ز او
زان بتاب بر این وطن نوری ز او
سایه برتاب و بخوان از جان به نو
سایه افکن نو به نو از نو به نو
سایه خوان زان سایه بان از جان عیان
سایه شو آن سایه بان از جان امان
دل بگردان از غریبی از هبوط
سایه شو دل را بخوان از نو ز جان
سادگی از سایه ای آمد ز جان
سادگی بر دل بخوان از نام جان
زان که این پیچیدگی آرد خزان
لقمه را آسان تطاول کن ز جان
سایه از حلقه بر آمد سوی تو
تا که خوانی دل ز جان از نو به نو
سایه بان دل ز اوست از دل ز جان
سایه شو بر دل امان خواه از امان
جان ما آرام جان آمد ز جان
جان ما آرام ما آمد ز جان
قصه ی جان و جهان جان است و جان
سایه ای از جنس جان بر دل ز جان
سایه افکن بر دل ویران ما
تا که جان آگه شود از جان ما
سایه ای از جنس هور و رود و نور
سایه ای از دل بشد بر ما حضور
سایه افکندی وفا خواندی ز جان
سایه ات را مستدام بر ما عیان
جان و جان و جان و جان و جان ما
سایه آمد سوی ما از جان ما
اتحاد دل نشاند سایه ات
بر تو بادا اتحاد بر سایه ات
برای دسترسی به مثنوی های بیشتر اینجا کلیک کنید
سایه بان
