دل در راه ” ترانهای از عشق، انتظار و دلتنگی است. در این ترانه، دل به دنبال راهی است که در آن نشانههایی از دوری، امید و بازگشت به سوی معشوق پیدا میکند. با لحنی احساسی و سرشار از تصاویر شاعرانه، این ترانه به تقابل میان خواستههای دل و واقعیتهای زندگی اشاره دارد و دلی را به تصویر میکشد که در جستجوی آرامش و وصال است
دل در راه /
دلی دارم که تابش، بر صبوری ست
که دلدارش پیامی بسته، سوری ست
دلم بر جاده اش بسته چه بی تاب
که دلدارش نباشد ره نه این باب
نیامد بر سر دل آن نیامد
نشست از دور بر ما، کی بیاید
چو راهش را ببندم میرود دور
چو نامش را بخوانم میشود کور
چو بر دل می توان زد دست یاری
چرا بر سر نشیند راه خاری
مپندار از دلم رفتی که من نیز
همان کردم که خواندی، بر دلم خیز
پشیمانی مگر راهی گشاید
وگرنه راه را بر ما نشاید
تو مانی و غمی از دلبریها
و زخمی که بیاید از پری ها
بمان بر جان و راه دل بیاموز
که دنیا بی وفا باشد که عجوز
دلیری کن که دلها خسته از درد
ندارد مرحمی ای جان برگرد
بهاری نو نوایی نو ترانه
بخوان از دل که روید دل جوانه
سرودی خوش غروبی خوش طلوعی
حضورش دل، صدایش دل، عبوری
بیا جانم حضوری شو به جانم
دل از غم ها رها شو جان بمانم