تصنیف برگ رخ جانان عاشقانه و عرفانی درباره عشق، بیداری دل، و پیروی از راه دل برای رسیدن به حقیقت و جانان. با تصاویری از معشوق و طبیعت، این شعر به تحول معنوی و رشد روحی انسان اشاره میکند.
برگ رخ جانان/
هر لحظه توی ذهنم, تصویر تو میچرخه
تشبیه یه مهتابه, دریای دلم درکه
دستای تو رو دیدم, دور تن من چرخید
مثل یه نسیمی که, از رقص بهار بر چید
شکل تو, توی ذهنم، یه ستاره که روشن
چرخیدی و بخشیدی, دریای شبم پر شمع
با یاد تو بیدارند, از موسم دل, چون بید
برگ رخ جانانی, از بزم درخت بید
آسون شده دل شیدا, از مقدم جان دلها
می رقصن و می خندن, اعماق دلم پیدا
بشنو تو صدای جان, هی هی که شوی جانان
رقصان و غزل خوان شو, پیمانه ی جان, جانان
هر لحظه که طی کردی, پیمانه چه طی کردی ؟
هر شور و عبور ما, بر خانه چه می, کردی ؟
هر دم که تو با مایی, هر لحظه و هر جایی
آغوش دل مایی, تا ما بشویم جایی
هر حس تو در دلها, یک معجزه عشق است
بشنو تو پیام جان, برگرد ز صحرایی
همراه دل و جان شو, دل خانه محیا شو
تا زنده شود جانت, تا راه بیابی تو
برای دسترسی به تصنیف های موردعلاقه به دسته بندی تصنیف سرایی رجوع کنید
تل گ رام به ما بپیوندید y
🌿 تصویرسازی پیشنهادی برای شعر « برگ رخ جانان »:
تصور کنید در دل یک باغ بهاری ایستادهاید. نسیم ملایمی در حال وزیدن است و برگهای درختان بید با صدای آرامی در حال رقصیدن هستند. نور ماه از میان شاخهها به زمین میتابد و دریاچهای کوچک در نزدیکی شما قرار دارد که نور ماه بر سطح آن میرقصد و آن را مانند آینهای نقرهای میسازد.
در این فضا، شما در حال راه رفتن هستید و هر قدم شما با صدای آرامی همراه است. ناگهان، تصویری از معشوق در ذهن شما نقش میبندد؛ چهرهای مهربان و نورانی که در دل شب میدرخشد. این تصویر باعث میشود دل شما پر از آرامش و امید شود.
درختان اطراف شما به نظر میرسد که به شما نگاه میکنند و برگهایشان به آرامی در حال رقصیدن هستند، گویی با شما در این لحظه شریکاند. در این فضا، شما به عمق وجود خود پی میبرید و احساس میکنید که در این لحظه، به حقیقتی بزرگتر متصل شدهاید.