شعر شماره 120 // تصنیف ترانه // دلبر

ما و خیال  رویت  جان  روی  آفریده   //
ما و نسیم مویت  جان است به جان به دیده //

آغوش خوش خدای را  زان  بوسه ی لب آسود   //
آن روی مهوشش بین  آن جام  سرکشیده

آن عشق  دل رسیده  جانی که دل بدان است
جانِ وجودی اش بین  دل ها بدان رسیده

آن بوی آفریده  دل را  که جانش آگاه
آن بوسه ای ز پیوست  از جان به ما دمیده

جانا  چگونه گویم  زان دوری  از وصالت
جانی که دل چشیده  کان  طاقت آن که دیده؟

ما را  به شوق  آغوش جامی که  سرکشیده
در آرزوی رویت  از جان حضور و دیده

آه  از فراق و دوری  آه  از لب نچیده
آه از لب و  دل و  لعل  زان  قصه و قصیده

ما وجه  او بدیدیم  با  روی  او  لمیدیم
جان را به دل  چشدیدیم در لحظه ای چکیده

یارب نشانه ها  ده دل ها  ز جان  نمانند
ما و خیال رویت  کان  دلبری  به دیده

یارب دلش بینداز  بر ما بگوید از دل
از آن دلی که بر ما جان را ز آن تپیده

از حسرت لب و لعل  دل را  که دست بریده
از بوی او  ز کویش  رانیم  زان چشیده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس بگیرید!

5041721059320375

درصورت تمایل برای حمایت و استفاده کاری و قانونی از اشعار، لطفا بعد از هماهنگی با شاعر (Elahemouten@) خرید کنید.

سفارش شعر

برای سفارش انواع شعر به صورت اختصاصی و همکاری لطفا فرم زیر را پر کنید!